به گزارش مشرق، خسرو حمزه بعد از بازگشت کاروان ایران از المپیک ریو، اظهار کرد: علیرغم همه زحمتهایی که مسئولین کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش و جوانان و مربیان کشیدند اما موفقیت کاروان ایران در حد انتظار نبود. البته در برخی از رشتهها همانند وزنهبرداری و تکواندوی بانوان موفقیتهای خوبی داشتیم، همچنین مجتبی عابدینی نیز در شمشیر بازی زحمات زیادی کشید هرچند که منجر به مدال نشد ولی موفقیتآمیز بود.
او ادامه داد: قسمتی از این عدم موفقیتها در کاروان قطعا مربوط به مسائل آمادگی ذهنی و روانی است. به عنوان نمونه تیم تکواندوی مردان که با دو قهرمانی جهان و یک نایب قهرمانی جهان و پر از امید به المپیک اعزام شد خوب ظاهر نشد. اینها با وجودی است که پیش از این پیشنهاداتی به فدراسیون در مورد خدمات روانشناسی ارائه شده بود که چقدر خوب است از خدمات روانشناسی استفاده کنیم. زمان زیادی نیز داشتند تا بتوانند این موارد را اجرایی کنند، ولی در استفاده از روانشناس کاملا ابراز بینیازی می شد. خصوصا در ورزش تکواندو آقای ذوالقدر که مسئولیت فنی فدراسیون را بر عهده دارند در مصاحبههای پیشین خود نسبت به بینیازی روانشناس تاکید و همیشه ابراز میکردند بچههای تیم ملی قهرمان هستند و خود میتوانیم این موارد را انجام دهیم.
حمزه به وضعیت روانی ورزشکاران که در المپیک بسیار مهم است اشاره و بیان کرد: متاسفانه زمانی که ورزشکاران در تکواندو موفق نشدند مثل فرزان عاشورزاده، با مصاحبههایی مواجه شدیم که در مورد فشار روانی المپیک بحث میشد و گفته می شد بچهها تسلیم فشار روانی المپیک شدند. حتی در مورد مهدی خدابخشی و مبارزه او با میلاد بیگی همه خطاها بر گردن رسانهها نیست که این مسابقه را بزرگنمایی کرده باشند. به نظر میآید قسمت بزرگی از آن مربوط به مسئولان فدراسیون و گروه فنی نسبت به مهدی خدابخشی بوده باشد که دائما در مورد این موضوع با او سخن میگفتند و الزام برد را به او گوشزد میکردند. این باعث فشار روانی مضاعفی شد و به نظر میآید نتوانستند این وضعیت روانی ورزشکاران را در المپیک حل و فصل کنند تا ورزشکاران در وضعیت پیک عملکردی خود باشند.
این روانشناس خاطرنشان کرد: موضوعی که مهم به نظر میرسد فشارهای روانی است که در مسابقاتی مثل المپیک و دهکده المپیک وجود دارد. اصولا فشارهای روانی که در المپیک وجود دارد هیچ شباهتی به مسابقات جهانی و آسیایی ماقبل ندارد. متاسفانه زمانی که مربیان یا فدراسیونها موفقیتهای خوبی در عرصه جهانی و آسیایی کسب میکنند به یکباره به این نتیجه میرسند که در همه علوم متخصص هستند اما این تصمیمگیریها منجر به از دست رفتن افتخاراتی برای کشور و یا عمر قهرمانی ورزشکاران می شود.
حمزه تاکید کرد: قهرمانانی که در رشتههای دیگر هم داشتیم میتوانستند موفقتر باشند، اما به دلیل مسائل روانی با مشکل مواجه شدند. به عنوان مثال آقای لازلو سرمربی تیم تیراندازی نسبت به نجمه خدمتی معتقد است که اگر تیرهای ابتدایی خود را بد شروع کند تا انتها بد ادامه میدهد و این برای نجمه خدمتی عادت شده است. اما باید دانست این یکی از سادهترین مهارتهای ذهنی است که میشود با مسائل روانشناسی آن را مرتفع کرد. اینها از وظایف روانشناسان ورزشی است که در این موضوع تخصص دارند. این مسائل ذهنی، روانی و مهارتی است و قابل حل است. اما به نظر میرسد که مربیان نمیتوانند این موضوع را تشخیص دهند و هنگامی که با این مشکلات مواجه میشوند به نظرشان طبیعی است. ما سالها است که با این موارد روبرو هستیم.
این روانشناس در مورد مسئولان فنی نیز تصریح کرد: نکات دیگری که در روانشناسی مطرح میشود مربوط به مسئولان فنی تیمهاست. متاسفانه عکسالعملهایی از برخی مربیان دیدیم که نشان دهنده این است که نمیتوانند در شرایط مسابقات هیجان خود را کنترل کنند. به عنوان نمونه محمد بنا از مربیان محبوبی است و همه به او اعتقاد دارند و میدانند که از لحاظ روانی در ایجاد باور برد، اعتماد به نفس و برانگیخته کردن ورزشکاران خود متخصص است. اما او بعد از چند نتیجه نامطلوب نتوانست هیجانات خود را کنترل کند.
حمزه ادامه داد: به هر حال کنترل هیجان و اضطراب یک مساله خاصی است که باید برطرف شود. جزو ویژگیهای مثبت یک مربی نیست که بعد از باختن آنطور گریه کند. باید به این توجه کرد که قسمتی از این رفتارهای مربیان و مسئولان در دید مربیان خارجی قرار میگیرد و اینها برای شان ملی ما زیبایی ندارد. روبرو شدن با این موارد آن هم در شرایطی که هنوز یکی از ورزشکاران ما در جدول مسابقات بود و باید رقابت خود را ادامه میداد مناسب نبود. این عدم کنترل هیجانات به گوش ورزشکار خواهد رسید و قطعا زمانی که مربی نتواند هیجانات خود را کنترل کند در کمک کردن به ورزشکار نیز به مشکل میخورد.
او با بیان اینکه علاوه بر ورزشکاران، مربیان نیز نیاز به مسائل روانشناسی دارند گفت: مسائل روانی مختص ورزشکاران نیست. مربیان نیز میتوانند از این کمکها استفاده کنند. البته گاردی که مربیان در برخی موارد نسبت به روانشناس دارند قابل درک است. در گذشته از افرادی به عنوان رواشناس استفاده می شد که تخصص لازم را نداشتند و آسیبهایی را نیز ایجاد میکردند. اما اکنون روانشناسی ورزشی به صورت سازماندهی شده پیش رفته است. آنهم روانشناسانی که کاملاً ورزشی هستند، ورزشکاران را میشناسند و میتوانند کمکهای موثری نسبت به ورزشکاران داشته باشند. تاکنون هشت مدال گرفتهایم که امیدوارم باز هم امروز شاهد مدالهای دیگری باشیم اما من فکر میکنم میتوانستیم چهار پنج مدال دیگر نیز کسب کنیم که من معتقدم به دلیل مسائل ذهنی انجام نشد. باید حداقل از تجربه این شکستها در دورههای دیگر استفاده کنیم.
حمزه در مورد نظر ورزشکاران کاروان ایران در مورد نوع و کیفیت امکانات دهکده المپیک بیان کرد: ماجراهای مربوط به این موضوع زمینه فرهنگی دارد. ورزشکاران ما در برخورد با همچنین مواردی سریع شاکی می شوند. اینها مسائل فرهنگی است و باید راجع به این موارد آموزشهایی به ورزشکاران داده شود تا در صورت مواجه شدن با این مسائل کمتر به این موارد بپردازند و بر این مسائل تمرکز نکنند. البته این موضوع در ورزشکاران حرفهای ما وجود نداشت مثلا سوریان در مواجهه با این موضوع این مسائل را مهم ندانست و گفت برای چیز دیگری به المپیک آمده است. یا آقای بنا نیز در این مورد گفت اگر در چادر نیز بخوابیم مهم نیست و کارمان را میکنیم. این مسائل در مورد ورزشکاران نوپاتر و کمتجربهتر و یا مسئولان کم تجربهتر دیده شد و از سوی اصحاب رسانه نیز منعکس داده شد. به نظر من اینها نقصهایی نبود که ورزشکاران بزرگ به خاطر آنها لطمه بخورند.
او ادامه داد: قسمتی از این عدم موفقیتها در کاروان قطعا مربوط به مسائل آمادگی ذهنی و روانی است. به عنوان نمونه تیم تکواندوی مردان که با دو قهرمانی جهان و یک نایب قهرمانی جهان و پر از امید به المپیک اعزام شد خوب ظاهر نشد. اینها با وجودی است که پیش از این پیشنهاداتی به فدراسیون در مورد خدمات روانشناسی ارائه شده بود که چقدر خوب است از خدمات روانشناسی استفاده کنیم. زمان زیادی نیز داشتند تا بتوانند این موارد را اجرایی کنند، ولی در استفاده از روانشناس کاملا ابراز بینیازی می شد. خصوصا در ورزش تکواندو آقای ذوالقدر که مسئولیت فنی فدراسیون را بر عهده دارند در مصاحبههای پیشین خود نسبت به بینیازی روانشناس تاکید و همیشه ابراز میکردند بچههای تیم ملی قهرمان هستند و خود میتوانیم این موارد را انجام دهیم.
حمزه به وضعیت روانی ورزشکاران که در المپیک بسیار مهم است اشاره و بیان کرد: متاسفانه زمانی که ورزشکاران در تکواندو موفق نشدند مثل فرزان عاشورزاده، با مصاحبههایی مواجه شدیم که در مورد فشار روانی المپیک بحث میشد و گفته می شد بچهها تسلیم فشار روانی المپیک شدند. حتی در مورد مهدی خدابخشی و مبارزه او با میلاد بیگی همه خطاها بر گردن رسانهها نیست که این مسابقه را بزرگنمایی کرده باشند. به نظر میآید قسمت بزرگی از آن مربوط به مسئولان فدراسیون و گروه فنی نسبت به مهدی خدابخشی بوده باشد که دائما در مورد این موضوع با او سخن میگفتند و الزام برد را به او گوشزد میکردند. این باعث فشار روانی مضاعفی شد و به نظر میآید نتوانستند این وضعیت روانی ورزشکاران را در المپیک حل و فصل کنند تا ورزشکاران در وضعیت پیک عملکردی خود باشند.
این روانشناس خاطرنشان کرد: موضوعی که مهم به نظر میرسد فشارهای روانی است که در مسابقاتی مثل المپیک و دهکده المپیک وجود دارد. اصولا فشارهای روانی که در المپیک وجود دارد هیچ شباهتی به مسابقات جهانی و آسیایی ماقبل ندارد. متاسفانه زمانی که مربیان یا فدراسیونها موفقیتهای خوبی در عرصه جهانی و آسیایی کسب میکنند به یکباره به این نتیجه میرسند که در همه علوم متخصص هستند اما این تصمیمگیریها منجر به از دست رفتن افتخاراتی برای کشور و یا عمر قهرمانی ورزشکاران می شود.
حمزه تاکید کرد: قهرمانانی که در رشتههای دیگر هم داشتیم میتوانستند موفقتر باشند، اما به دلیل مسائل روانی با مشکل مواجه شدند. به عنوان مثال آقای لازلو سرمربی تیم تیراندازی نسبت به نجمه خدمتی معتقد است که اگر تیرهای ابتدایی خود را بد شروع کند تا انتها بد ادامه میدهد و این برای نجمه خدمتی عادت شده است. اما باید دانست این یکی از سادهترین مهارتهای ذهنی است که میشود با مسائل روانشناسی آن را مرتفع کرد. اینها از وظایف روانشناسان ورزشی است که در این موضوع تخصص دارند. این مسائل ذهنی، روانی و مهارتی است و قابل حل است. اما به نظر میرسد که مربیان نمیتوانند این موضوع را تشخیص دهند و هنگامی که با این مشکلات مواجه میشوند به نظرشان طبیعی است. ما سالها است که با این موارد روبرو هستیم.
این روانشناس در مورد مسئولان فنی نیز تصریح کرد: نکات دیگری که در روانشناسی مطرح میشود مربوط به مسئولان فنی تیمهاست. متاسفانه عکسالعملهایی از برخی مربیان دیدیم که نشان دهنده این است که نمیتوانند در شرایط مسابقات هیجان خود را کنترل کنند. به عنوان نمونه محمد بنا از مربیان محبوبی است و همه به او اعتقاد دارند و میدانند که از لحاظ روانی در ایجاد باور برد، اعتماد به نفس و برانگیخته کردن ورزشکاران خود متخصص است. اما او بعد از چند نتیجه نامطلوب نتوانست هیجانات خود را کنترل کند.
حمزه ادامه داد: به هر حال کنترل هیجان و اضطراب یک مساله خاصی است که باید برطرف شود. جزو ویژگیهای مثبت یک مربی نیست که بعد از باختن آنطور گریه کند. باید به این توجه کرد که قسمتی از این رفتارهای مربیان و مسئولان در دید مربیان خارجی قرار میگیرد و اینها برای شان ملی ما زیبایی ندارد. روبرو شدن با این موارد آن هم در شرایطی که هنوز یکی از ورزشکاران ما در جدول مسابقات بود و باید رقابت خود را ادامه میداد مناسب نبود. این عدم کنترل هیجانات به گوش ورزشکار خواهد رسید و قطعا زمانی که مربی نتواند هیجانات خود را کنترل کند در کمک کردن به ورزشکار نیز به مشکل میخورد.
او با بیان اینکه علاوه بر ورزشکاران، مربیان نیز نیاز به مسائل روانشناسی دارند گفت: مسائل روانی مختص ورزشکاران نیست. مربیان نیز میتوانند از این کمکها استفاده کنند. البته گاردی که مربیان در برخی موارد نسبت به روانشناس دارند قابل درک است. در گذشته از افرادی به عنوان رواشناس استفاده می شد که تخصص لازم را نداشتند و آسیبهایی را نیز ایجاد میکردند. اما اکنون روانشناسی ورزشی به صورت سازماندهی شده پیش رفته است. آنهم روانشناسانی که کاملاً ورزشی هستند، ورزشکاران را میشناسند و میتوانند کمکهای موثری نسبت به ورزشکاران داشته باشند. تاکنون هشت مدال گرفتهایم که امیدوارم باز هم امروز شاهد مدالهای دیگری باشیم اما من فکر میکنم میتوانستیم چهار پنج مدال دیگر نیز کسب کنیم که من معتقدم به دلیل مسائل ذهنی انجام نشد. باید حداقل از تجربه این شکستها در دورههای دیگر استفاده کنیم.
حمزه در مورد نظر ورزشکاران کاروان ایران در مورد نوع و کیفیت امکانات دهکده المپیک بیان کرد: ماجراهای مربوط به این موضوع زمینه فرهنگی دارد. ورزشکاران ما در برخورد با همچنین مواردی سریع شاکی می شوند. اینها مسائل فرهنگی است و باید راجع به این موارد آموزشهایی به ورزشکاران داده شود تا در صورت مواجه شدن با این مسائل کمتر به این موارد بپردازند و بر این مسائل تمرکز نکنند. البته این موضوع در ورزشکاران حرفهای ما وجود نداشت مثلا سوریان در مواجهه با این موضوع این مسائل را مهم ندانست و گفت برای چیز دیگری به المپیک آمده است. یا آقای بنا نیز در این مورد گفت اگر در چادر نیز بخوابیم مهم نیست و کارمان را میکنیم. این مسائل در مورد ورزشکاران نوپاتر و کمتجربهتر و یا مسئولان کم تجربهتر دیده شد و از سوی اصحاب رسانه نیز منعکس داده شد. به نظر من اینها نقصهایی نبود که ورزشکاران بزرگ به خاطر آنها لطمه بخورند.